احــــســــاس

احــــســــاس

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شراره محبوس» ثبت شده است

خلوتی باید

  خلوتی باید تا اندوخته های رفاقتمان شهدِ شیرینش

 دنیایِ درون، بیرون کند.بایست دستانمان به گردن یکدیگر

 آشنا تا مرزِ بوسیدنِ لبها کشیده شود به آن نگاهِ تشنه

 که بی صدا فریاد است .ترکیبِ خوش رنگی از تلاطمِ ذهن

 به روی هیاهویِ نشسته، فرصتی می خواهد که عباراتِ

 خُفته را به آن اشاره ناب هویدا سازد. تمام نفسهایِ گِره

 خورده ، گشوده شود به گرفتنِ آن یارِ رودَررو  نه با کلام،

 بی هوا، شرارهِ محبوس رها کند و بچیند تمام لطافتِ آن

 لبخندِ دلفریب را.دعوتی که پایِ کُرسیِ عشق مزیّن 

 است به شکوفه تلخ،میوه اش آبدارترین ترجمه ازاین

 عشق خوانیست.تو تمامِ حروف این مکالمه ای که دوست

 داشتنی ترین لیلائی که بی وقفه صدایت می زنم :جانم