احــــســــاس

احــــســــاس

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رفاقتی که با تو دارم» ثبت شده است

رفاقتی که با تو دارم

   لیلا، عزیزم بی شمارشِ اعدادِ هستی می خواهمت.

  آرام میگیرم بی اندازه در آغوشت. گرمای صورت مخملیت

  با حلقه دستانم به دور قامتت، احساسِ مرا به بوسیدن

  لبهایت ترغیب و مرا در دنیای دخترانه ات گرفتار می کند.

  رایحه معطر پنهانِ زیر جامه ات که ذوق مرا به بوئیدنش

  می خواند آنچنان به وجدم وامیدارد که خرابِ این حضورِ

  عاشقی ام . تو را می خواهم آنچنان که پیله ابریشمیِ

  انتظار، شکافتنش،شروعی برای پروازِ در این مسیر

  باشد.بوسیدنت مرا به صعودِ ارتفاعی میهمان می کند

  که میزبانش نگاهی به زیبائیِ چشمانِ قشنگت دارد.

  رفاقتی که با تو دارم همیشه در آغوشمان خواهد ماند و بوسه هایمان را آبدارتر از

دیروز... این قطعه ای از زمزمه هایم در ساعت صفرِ عاشقی بود در ساحلِ گوشهای نرمِ خوردنیت...