احــــســــاس

احــــســــاس

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «می پُخت» ثبت شده است

ساده که بگویم:

  ساده که بگویم: بغلم پُر می شود از بودنِ تو، حسِ

  امواجی که، لب ازساحل، بر ندارد هرگز،این همان لحظهِ

  خامیست که می پُخت نگاه، تا صدا  جان بِخَرَد، بدهد

  دستِ رها.و بگیرد نفسِ گرمِ تو را و بگوید: نفسم، جان و

  تنم لیلایم، عاشقانه ، عاقلانه نه که یک دیوانه،با تمام

  احساسی که تو را دارم من،یک طواف، فریادم، بشود

  زمزمه،بشنود گوشِ قشنگت،بدهد پاسخِ این خواستن را.